سلام علیکم ... ♥

سلام دوستای گلم

خوبین ؟ چه خبرا ؟

شرمنده دوباره یه مدت نبودم نمیدونم چرا بعضی وقتا یهو حس وبلاگ نویسی میره اما دوباره میاد

خب حالا هم که حسش اومده حرفی واسه گفتن ندارم

پس کلا نتیجه میگیریم حسش باشه یا نباشه فرقی نمیکنه

میگمااااااااا .... ( ولش کن نمیگم  )

پاورقیجات :

1) میدونم الآن میگین این چه پستیه آخه ( و نتیجه میگیریم که کلا بودو نبود من فرقی نمیکنه  )

2) میدونین چیه اول داشتم زیست میخوندم بعدش که همین چند دقیقه پیش میشه مسئله فیزیک حل کردم ، در کل از این بیشتر ازم انتظار نداشته باشین

3) دختره به لره اس ام اس میده : اگه خوابی برام رویاتو بفرست ، اگه میخندی برام لبخندتو بفرست ، اگه گریه میکنی برام اشکتو بفرست ، لره جواب میده : الآن توالتم دقیقا بگو چی برات بفرستم ؟!

4) از قدیم گفتن دود از کنتور بلند میشه ( حالا مگه قدیما که اینو گفتن کنتور بوده ؟!! ، حتما بوده که گفتن دیگه ! )

دوباره مسابقه ... !!!

سلام عزیزان

خوبین ؟

دوباره دیروز معلم پرورشیمون گفت نسیم بیا بخشنامه ی جدید وبلاگ نویسی راجع به دهه فجر اومده ، رفتم بخشنامه رو داد به من خوندم بعد گفت تا 20ام باید تحویل بدی منم گفتم باشه چشم درست میکنم میارم دیگه خلاصه اینکه یه زحمتی داشتم دوباره واستون

این بلاگ اسکای هم که قاطی کرده نه میشه لینک گذاشت نه میشه عکس گذاشت نه شکلک هاش کار میکنه نه میشه رنگو عوض کرد ( کلا هیچی کار نمیکنه )

این اسم وبلاگمه : ( دهه مبارک فجر ) اینم آدرسش :

http://dahe-fajr.blogsky.com

پاورقیجات :

1) رنگارو با word عوض کردم گذاشتم و عوض میشه اما وقتی انتشار میزنم دوباره همه همرنگ میشن و شکلک ها هم مال یاهو می باشد کلا با مشقت بسیار من یه پست نوشتم

2) کلا دیگه خیلی اذیت میکنه اصلا حس پاورقی نوشتنم رفت

3) دوستان شرمنده دیگه انشاالله دفعه ی بعد پاورقی میذارم الآن برم سراغ اون وبلاگ یکم روش کار کنم آخه قالب هم پیدا نمیشد اونم با مشقت بسیار پیدا کردم که باید یه مقدار توش یه تغییراتی بدم

4) از لطف همتون مخصوصاً محمدرضا  ( Unicorn )ممنونم که تو وبلاگ محرم لطف کردین و نظرهای متعددی دادین و منو شرمنده کردین

5) خب دیگه اگه دوباره لطف کنین به این وبلاگ دهه فجر هم نظر بدین خیلی ممنون میشم

تکست آهنگ وبم & پاورقی D:

آهنگ قاصدک ( گروه آرین )

آروم آروم سپیده سر زد
قاصدک از راه رسید و در زد
می تپه قلبم می دونم این بار
داره میاره خبری از یار
همه وجودم شده یه دیدار
شادی تو چشمام شده پدیدار
اشکای شوقم به روی گونم
قاصدکِ من بگو بدونم
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو بگو بازم از عسل چشماش
از سبزی لبخند رو سرخی لب هاش
بگو آخه وقتی حرف از دل و یاره
تمومی نداره تمومی نداره

تو تب و تاب چشم انتظاری
تردید و شکِ خواب و بیداری
صدای پا هاش هر دم و هر دم
گم می شه توی صدای قلبم
تو کوچه های سرد و قدیمی
می پیچه عطر خوش نسیمی
قاصدک انگار می گه که این بار
رسیده اِی یار لحظه ی دیدار
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که ...

بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو بگو بازم از عسل چشماش
از سبزی لبخند رو سرخی لب هاش
بگو آخه وقتی حرف از دل و یاره
تمومی نداره تمومی نداره

تو تب و تاب چشم انتظاری
تردید و شکِ خواب و بیداری
صدای پا هاش هر دم و هر دم
گم می شه توی صدای قلبم
تو کوچه های سرد و قدیمی
می پیچه عطر خوش نسیمی
قاصدک انگار می گه که این بار
رسیده اِی یار لحظه ی دیدار
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو که تنگه دل دیوونه
بگو از اون که آروم جونه
بگو بگو بازم از عسل چشماش
از سبزی لبخند رو سرخی لب هاش
بگو آخه وقتی حرف از دل و یاره
تمومی نداره تمومی نداره

پاورقیجات :

1) امتحان بعدیمون افتاد 4شنبه اما باید مثل دبستانی ها با کیف بریم مدرسه بشینیم سر کلاس ( اه اه اه )

2) افلاطون میگه اگه نتونی کسی رو فراموش کنی ! بدون از یادش نرفتی ...

3) چندتا میوه داشتن واسه هم قپى میومدن ، ... بروکلى میگه من شبیه درختم ، قارچ میگه من شبیه چترم ، گردو میگه من شبیه مغزم ، موز میگه بچه ها میشه بحث رو عوض کنیم؟!؟

4) میگن دل آدما اندازه مشتشونه ، پس چطوری یه دریا خوبی ، یه دنیا مهربونی ، یه آسمون عشق و یه کهکشون محبت توی دل تو جا گرفته ؟!!

5) راستی اگه پاورقی ها مشکلی داشت به بزرگی خودتون ببخشید

برف / مدرسه / امتحان / ... !!!

سلام دوستان گل

خوبین ؟ خوش میگذره ؟

بهله همونطور که آبجی (شبنم) تو وبلاگش گفت برف اومده

و به دلیل بارش شدید مدرسه امروز تعطیل شد اما چه فایده رفتم مدرسه و فقط من نبودم خیلی ها بودن که بی خبر بودن و امتحان ادبیات امروز لغو شد و به احتمال زیاد 2شنبه که بریم امتحان زمین بدیم بهمون میگن 4شنبه امتحان ادبیات دارین ( ااااااااااااااااااااااااااااااه )

و امتحانات ما همچنان ادامه دارد ...

پاورقیجات :

1) بهله این بود داستان امروز من ، آخه ما که تا مدرسه رفته بودیم میذاشتن امتحانمونو بدیم دیگه   البته خب یه فرصت شد که بیشتر بخونیم

2) زیاد با آهنگ گذاشتن تو وبلاگ موافق نیستم اما این آهنگو گروه آریان زحمت کشیدن درمورد قاصدک خوندن منم خوشم اومد گذاشتم دیگه  ( اونایی که دوست ندارن اومدن تو وبلاگ آهنگ پخش شد لطفا فحش ندید )

3) حکایت : فاضلی به یکی از دوستان صاحب راز خود نامه می نوشت . شخصی در پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم نوشته ی وی را می خواند . بر وی دشوار آمد ، بنوشت که اگر نه در پهلوی من دزدی نشسته بودی و نوشته ی مرا نمی خواندی همه ی اسرار خود بنوشتی . آن شخص گفت که : ای مولانا من نامه تو را مطالعه نکردم و نخواندم گفت : ای نادان پس این از کجا می گویی ؟!

4) از یک دیوانه پرسیدند چرا دیوونه شدی ؟ میگه : من یک زن گرفتم که یک دختر 18ساله داشت ، دختره زن بابام شد ، پس زن من مادر زن پدر شوهرش شد ، پدرم داماد من شد و من شدم پدر زن پدرم ، دختر زنم پسر به دنیا آورد که داداش من و نوه زنم بود ، پس نوه من هم بود ، پس من پدربزرگ داداشم بودم ، زن من پسری به دنیا آورد ، زن پدرم خواهر ناتنی اون شد ، پس پسرم داداش من است و پدرم داماد من است و زن پدرم دختر من و عروس من است . حالا بگو چرا دیوونه شدم ؟!

5) سوتی ... ( ادامه مطلب ... )