سکوت گوش خراش !!!

صدای سنگین سکوت در وبلاگم پیچیده (!)

سکوت گوش خراش !!!

صدای سنگین سکوت در وبلاگم پیچیده (!)

کرم ریزی ... !!!


سلام به دوستای گلم

خوبید ؟ خوشید ؟ چه خبرا ؟

یه مدت نبودم ولی دوباره اومدم ( دلم براتون تنگیده بود )


مدتی که نبودم و موقعی که سفر بودم هیچ خاطره ی خوب و گفتنی اتفاق نیوفتاده فقط موقع برگشتن از مشهد تو قطار من به قول گفتنی یه کرمی ریختم رو کوپه ی بغلی که عرب هم بودن


راه خیلی طولانیه و منم حوصلم خیلی سر رفته بود همینجوری که نشسته بودیم یه فکری زد به سرم :

شب بود کوپه ی بغلیه ما چراغاشون خاموش بود و خوابیده بودن ، ما پنجره مونو باز کردیم با شبنم سرمونو بردیم بیرون من برگشتم سمت راست دیدم پنجره ی اونا هم بازه دستمو دراز کردم دیدم میرسه به پنجره شون و متاسفانه از شانس بد من و شانس خوب اونا من هیچی همرام نبود مثلا سوسکی یا عقربی یا ... ( البته پلاستیکی ) هرچی هم گشتم اونجا هیچی پیدا نکردم فقط تنها چیزی که میشد ازش استفاده کنم بطری آب معدنی بود ( سایز کوچیک ) دیگه خلاصه بطری رو برداشتم با شبنم رفتیم دم پنجره من تا کمر رفتم بیرون دستمو دراز کردم و بطری رو انداختم تو  کوپــه ی بغلی ( بعد یهو نشستیم و شروع کردیم به خندیدن خنده ) بعد دیدیم که چراغاشون روشن شـــد  ( من نبودم که )


پاورقیجات :

1 ) تو حرم ما نشسته بودیم یه دختر بچه ی تقریبا 4ساله با خانوادش از جلومون رد شدن من به دختره گفتم : تو عربی ؟ گفت : لا قهقهه 

2 ) بعضی وقت ها میگن آدمو چراغ نفتی بگیره ولی جو نگیره

3 ) مردی که داشت کارکردن کشاورزی را تماشا می کرد به کشاورز گفت : بکار که هرچه بکاری ما می خوریم . کشاورز گفت : دارم یونجه می کارم

4 ) از دیوونه پرسیدند : نظرت راجع به نوشابه چیه ؟ دیوونه گفت : خوبه ، آب داره ، گاز هم داره ، فقط برق نداره .

5 ) 15 مرداد تولد وبلاگم بود اما چون نبودم نشد براش تولد بگیرم ( در هر صورت مبارکه  )

6 ) بسه دیگه ...........


نظرات 31 + ارسال نظر
immortal جمعه 21 مرداد 1390 ساعت 04:56 ب.ظ http://jangavaran.blogsky.com

خب بقیش...

تموم شد دیگه ، بقیه نداره که

Unicorn جمعه 21 مرداد 1390 ساعت 09:10 ب.ظ

واقعا من متاسفم !! تو چطوری از آزار دیگران لذت میبری ؟!؟!!؟! واقعا کارت خیلی غیر انسانی بوده

اولا بستگی داره اون دیگران کیا باشن
دوما شما پسرا که تو این کارا استادین ( نه که شما کرم نمی ریزین ؟!!! )

شبنم جمعه 21 مرداد 1390 ساعت 09:24 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com


خیلی حال داد
نسیم فکر کنم خرد تو سر بنفشه
بعدش که با خرسش اومده بود یه جوری نگاهمون میکرد

بعدش نسیم ما نباید بعدش فوری شیشه رو میدادیم بالا و چراغو خاموش میکردیم
البته بهتر شد که خاموش کردیم
فقط اون کاغذو باید توی بطری میذاشتیم که بیشر برن سر کار

فرض کن بعدش طرف میومد میگفت ببخشید مثل اینکه بطریتون اشتباهی افتاد کوپه ما

نه آبجی اون موقع بنفشه نبود فک کنم حیف شد

آره دیر به فکرمون افتاد کاغذ بذاریم

یاسر جمعه 21 مرداد 1390 ساعت 11:19 ب.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام قاصدک جوووووون
دیدین که چراغاشون روشن شد...بقیش رو هم بنویس.(مثل فیلم های ایرانی بخش باحالش رو انداختی قسمت بعدی)

سلام یاسر جان
بعدش هیچی نشد

hadi شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://fire-fighter.blogsky.com

باید تو بطری یه کاغذ مینوشتین که ما تو یه جزیره دور افتاده ایم واسمون شارژ ایرانسل بفرستین!

آره حیف شد دیر به یادمون افتاد کاغذ بذاریم وقتی بطری رو انداختیم یادمون افتاد که یه کاغذ بزاریم که دیگه دیر شده بود

mohammad شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 01:15 ق.ظ http://mohammad-bomb.blogsky.com/

از شما ۲تا هیچکاری بعید نیست!

ها ؟ چی ؟ با منی ؟!!!
کیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــههههه !!!

ZiZoOo شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 02:59 ب.ظ http://qabeax.persianblog.ir

سلام عزیزکم
خوش برگشتی

اصلا به قیافت نمیخوره اینقدر شرور باشی . آتیش پاره .

اگه منم تو کوپه تون بودم نظر محمد رضا رو داشتم . آدم نباید مردم آزار باشه . حالا هرکی میخواد باشه .

100 البته که پسرا کرمشون 1000 برابره دختراست .

سلام زینب جووووووووون
ممنون

آره من باطنم شره ( قیافم مظلوم و خجالتیه )

من مردم آزار نیستم تو چت هم بهت گفتم که اونا کیا بودن ( خانواده نبودن اگه آدم مسن بود من هیچ وقت یه همچین کاری رو نمیکردم )

بهله بهله ۱۰۰٪

دخترکاغذی یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 07:47 ق.ظ http://darya1997.mihanblog.com

سلام قاصدک جووووووووووووووووووووونم خوبی؟؟؟
میگما چقدر مطالبت شادن...
عزیزم منم آپم بیا نظر بده گلم منتظرتودوست خوبم هستم...

سلام عزیز
مرسی من خوبم تو چطوری ؟

اومدم ...

بهار یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 05:18 ب.ظ http://bahar90.blogsky.com

نصف شب چه بلایی سرشون اوردین
۱)چه دختر باهوشی
۳)چه خوب حالشو گرفت
۵)تولد تولد تولدش مبارک

عواقب حوصله ی سررفته اس دیگه

سجاد یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.imaginary.blogsky.com

پاورقیجات ۲ و ۴ !

امیر یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 07:28 ب.ظ http://klikkon1.blogsky.com

در کل کار جالبی بود مخصوصا عربه

بعدشم زینب خانوم دو مورد از ازار های ما پسرا رو ذکر کن بعد بگو 1000تا

دیگه ذکر کردن نداره که

امیر یکشنبه 23 مرداد 1390 ساعت 10:29 ب.ظ http://klikkon1.blogsky.com

خودت دو مورد رو بگو...

ها ؟! چی ؟!
کیـــــــــــــــــههههه !!!

ZiZoOo سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 11:58 ق.ظ http://qabeax.persianblog.ir

آقا امیر
مثلا دسته جمعی یکی رو سر کار میزارن و بعد که یارو ضایع میشه بلند بلند بهش میخندن .

مثلا کلی جک و جونور مصنوعی مندازن زیر پای دخترا تا یازم هر هر بخندند

مثلا جفت پا میندازن تا یکی بخوره زمینو بازم هر هر بخندند

مثلا وقتی از یه آدم موفق بدشون بیاد هر کاری میکنن تا یارو رو ببرن زیر رادیکال تا یارو بازم ضایع بشه

مثلا اصلا فرق خوب و بد رو نمیدونن . نمیدونن چی رو کی بگن تا فلانی پیش دیگران ضایع نشه .

مثلا یه روده راست تو شیکمشون نیست . همش دروغ میگن مثل آب خوردن .

مثلا بلند بلند حرف میزنن تا سکوت یکی رو بهم بزنن .

مثلا ....

خلاصه هر چی یه پسر کمبودهاش بیشتر باشه و کمتر تحویلش بگیرن پروتر میشه و بیشتر بقیه رو آزار میده . اصلا هم حرف تو کلشون نمیره .

من به کسی توهین نکردم و هیچکدومشون هم سر خودم نیومده فقط مثال زدم .

در ضمن پسرایی که من در زندگیم میشناسم توشون با ادب هم پیدا میشه ...

شبنم سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://seven-stones.blogsky.com


خون خودتونو کثیف نکنین بابا
صلوات بفرستین

امیر سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 03:06 ب.ظ http://klikkon1.blogsky.com

اول صلوات http://salavat.parsiblog.com/

ما که اینجا ندیدیم پسرا از این کارا کنن اگه هم این کارا رو میکنن یه دلیلی داره که نمیشه گفت کلا ربطش به کمبود اشتغال ممکلکته اگه حل میشود این کارا هم انجام نمیشد...
شما خودتو بزار جای یه پسر نه شغل داری نه میتونی ادامه تحصیل بدی و هم تو خونه یه اضافی حساب بشی خودت باشی چیکار میکنی؟

davoodkhan سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 08:39 ب.ظ http://minikhan.blogsky.com

han?

هیچی !!
چیزه خاصی نگفتم

ZiZoOo سه‌شنبه 25 مرداد 1390 ساعت 10:09 ب.ظ

آقا امیر توجیح خوبی واسه پسرا آوردی .


کلا اراده آدما که کم باشه . یکم هم اعتقاداتشون ضعیف باشه این توجیحات یعنی آخر دلبل واسه کارای مسخرشون .


البته قابل ذکر که دختر اینجوری هم داریم . یه طرفه به قاضی نریم .

امین چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 04:17 ق.ظ http://EMSHAB.BLOGSKY.COM

سلام من همین الان برگشتم
یعنی یک نیم ساعت نشده هنوز

سلام
خوش برگشتی

امین چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 04:34 ب.ظ http://EMSHAB.BLOGSKY.COM

ممنون که سر زدی ...

خواهش ...

دخترکاغذی شنبه 29 مرداد 1390 ساعت 10:56 ق.ظ http://darya1997.mihanblog.com

سلام قاصدک جان هردفعه میام وبلاگت فقط یکی از آپات رو نشون میده...
مشکلی پیش اومده؟؟؟
عزیزم منم دوتا آپ کردم بیا نظرت رو درمورد دوتا آپام بگو...منتظر تو بهترینم هستم...

سلام عزیز
نه برای من مشکلی نداره

باشه اومدم ...

paulhenry یکشنبه 30 مرداد 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://paulhenry.blogfa.com/

میگم، یه دوتا دیگه پاورقی میزاشتی، ضریب 2 میشداااا
میگم مشهد رفتی بیشتر برای دعا بود یا خوش گذشتنش؟:دی

جفتش
زیارت جای خود ، خوش گذروندن جای خود
این پست هم تو قطار بود ( داشتیم برمیگشتیم )

پاورقی 1 تو حرم بود

امیر سه‌شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 05:17 ب.ظ http://klikkon1.blogsky.com

زینب خانوم یعنی دلایلی که من ذکر کردم هیچ کدوم واقعیت نیست?
یکم واضح تر بگین

صبا پنج‌شنبه 3 شهریور 1390 ساعت 03:22 ق.ظ http://wearetheworld-2.fa.ir

چرا میاد عزیزم

مجتبی سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 02:09 ب.ظ http://loves20.blogfa.com

سلام
خوبی؟
بازم که با مزه شدی
اخه بطری اب معدنی میندازن؟
حداقل یه نامه میذاشتید داخل اش مینوشتید

سلام
مرسی من خوبم شما چطوری ؟

آره بابا خودمونم بعدش یادمون افتاد و چقدر هم افسوس خوردیم که ای کاش یه چیزه سرکاری توی بطری میذاشتیم

دریا شنبه 12 شهریور 1390 ساعت 12:14 ب.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام عزیزم چرا دیگه نظر نمیدی؟؟؟
عزیزم ایندفعه توی وب برگی از دفتر خاطرا آپم بیا حتما نظرت رو بگو...

سلام دریا جان
اون دفعه اومدم هرکاری کردم نشد نظر بدم

باشه الآن میام نظر میدم ...

مجتبی شنبه 12 شهریور 1390 ساعت 01:22 ب.ظ http://loves20.blogfa.com

سلام خجالتی مظلوم شیطون
خوبی؟
هم بهتر که کاغذ نذاشتی
چون اونوقت میفهمدن سر کاریه

بهترین کار این بود شما هم یه بطری دیگه مگرفتی دست تون بعد از کوپه میرفتید بیرون بنده ی خدا ها رو چپ چپ نگاه میکردید

سلام
مرسی من خوبم شما چطوری ؟

هه هه هه ، نه دیگه اون موقع ما نباید از کوپه بیرون میرفتیم چون معلوم بود مائیم

یاسر دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 11:26 ب.ظ http://www.yas-m.blogsky.com

سلام نسیم جووون
دیگه هیج جا آنلاین نیستی؟من خیلی وقته انلاین ندیدمت
مشکلی پیش اومده؟

سلام
نه مشکلی پیش نیومده ، دیگه حسش نیست

ZiZoOo جمعه 18 شهریور 1390 ساعت 08:46 ب.ظ http://qabeax.persianblog.ir

دمت گررررررررررررررررررررم داداش مجتبی خیلی باحال گفتی .
کلی خندیدم .

از نظر آخرت معلومه توام دست کمی از بچه شرا نداری ...


خوشم میاد پایه همه چی هستی . مختم خوب کار میکنه .

eesa دوشنبه 21 شهریور 1390 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.lovestore.blogfa.com

سلام دوست عزیز اگه دلت خواست میتونم براتو کارت پستال طراحی کنم .... فقط عکس یا شعری که دوست داری برام تو وب بزار ..l.......بای

بهار دوشنبه 18 مهر 1390 ساعت 12:34 ب.ظ http://bahar90.blogsky.com

باران قلبه خیلی خوشگله

چشات خوشگل میبینه

سعیده چهارشنبه 4 آبان 1390 ساعت 12:15 ب.ظ http://g-tanhayi.blogsky.com

چه پارادوکس قشنگی داره اسم وبلاگتون

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد